کتاب مرشد و مارگاریتا (به انگلیسی: the master and margarita) اثر میخائیل بولگاکف و ترجمه سوفیا جهان از نشر شیرمحمدی منتشر شد.
بولگاکف نوشتن این رمان را در سال 1928 آغاز کرد و اولین نسخه خطی آن را دو سال بعد به دست خود آتش زد.
دلیل این کار احتمالا ناامیدی به دلیل شرایط خفقانآور آن زمان اتحاد جماهیر شوروی بوده است.
کتاب مرشد و مارگریتا
در سال 1931 بولگاکف دوباره کار بر روی این رمان را آغاز کرد و پیشنویس دوم در سال 1935 به پایان رسید.
کار بر روی سومین پیشنویس نیز در سال 1937 به پایان رسید و بولگاکف با کمک گرفتن از همسرش،به دلیل بیماری، کار بر روی نسخه چهارم پیشنویس را تا چهار هفته پیش از مرگش در سال 1940 ادامه داد.
کتاب مرشد و مارگریتا
داستان اول ورود شیطان و همراهانش به مسکو، در زمان حکومت استالین را مطرح میکند که حوادث شگفتانگیز و بدیعی را میآفریند. در داستان دوم با بخشهایی از کتاب مرشد مواجه میشویم که به داستان زندگی پونتیوس پیلاطس، قیصر روم در زمان مصلوب شدن عیسی مسیح اشاره دارد.
داستان عشق مرشد و مارگریتا از داستانهای فرعی کتاب و پیونددهندهی سایر خطوط به هم میباشد.
داستان کتاب از یک پارک شروع می شود که یک سردبیر و یک شاعر در مورد سرودن شعری بحث می کنند که شخصی خارجی به نام ولند (ابلیس) وارد بحث آن ها می شود و از الحاد آن ها تعجب می کند و با آن ها بحث می کند و شیوه ی مرگ سردبیر را به او می گوید که به واقعیت منجر می شود.
کتاب مرشد و مارگریتا
کتاب مرشد و مارگریتا یکی از رمان های جاودانه بولگاکف می باشد که به پیشنهاد سایت آمازون یکی از کتاب هایی است که باید قبل از مرگ خوانده شود.این کتاب در اصل بر اساس سه داستان شکل میگیرد.
جدا از هم ادامه می یابند.
گاه این داستان ها در هم گره میخورند و گاه از هم باز میشوند تا اینکه یک جا باهم یکی میشوند.
بولگاکف این اثر را از سال 1928 تا 1940 نوشت که در سال های 1966 1967 منتشر شد و یکی از متن های مهم ادبیات جهان در قرن بیستم به شمار میرود.
کتاب مرشد و مارگریتا