او تصمیم می گیرد برای استخراجی یک معدن زغال سنگ به کرت بزرگترین جزیره یونان سفر کند.
هنگام رفتن در بندر با الکسیس زوربا برخورد می کند و تصمیم می گیرد او را به عنوان سرکارگر معدن با خود به کرت ببرد..
زوربا شخصیتی متفاو با آدم های عادی دارد.
وقتی به کرت میرسند، زوربا همه کارها را انجام میدهد. در ابتدا هتل میگیرد، بعد خانهای کنار دریا پیدا میکند، آشپزی میکند، به کارهای معدن رسیدگی میکند، نقشههای بزرگ میکشد و… . اما در این همنشینی مهمترین کاری که زوربا انجام میدهد، تاثیرگذاشتن روی جوان کتابخوان است.